پريشاني زناشويي چيست؟
طبق داده هاي سرشماري اخير ، تقريباً 50 درصد از اولين ازدواج ها به طلاق ختم مي شود ، يكي از استرس زا ترين رويدادهاي زندگي. حتي براي آن دسته از ازدواج هايي كه به طلاق ختم نمي شود، بسياري از آنها با ناراحتي همراه هستند. به عنوان مثال، تخمين زده شده است كه تقريباً 20? از تمام زوج هاي متاهل در هر زمان معين دچار پريشاني زناشويي مي شوند. با وجود خطرات مرتبط با ازدواج، تقريبا 90 درصد از جمعيت حداقل يك بار ازدواج مي كنند و نزديك به 75 درصد از افراد مطلقه ازدواج مجدد را انتخاب مي كنند. بنابراين ، درك ناراحتي هاي زناشويي و پيامدهاي آن و توسعه برنامه هاي درماني موثر براي درمان زناشويي ، تمركز اصلي افراد در زمينه سلامت روان بوده است.
اگرچه زوج ها به دلايل مختلفي از ازدواج خود ناراضي مي شوند، چندين موضوع تكرار شونده وجود دارد كه اغلب با ناراحتي هاي زناشويي مرتبط است. شايع ترين مشكلي كه زوج هاي ناراضي گزارش مي دهند ارتباط ضعيف است. همسران اغلب احساس مي كنند كه شركاي خود خواسته هاي بيش از حد را درخواست مي كنند يا بسيار بيشتر از آنچه مي توانند تقاضا مي كنند. ساير همسران احساس مي كنند كه شركاي آنها بيش از حد گوشه گير شده اند يا به اندازه كافي با هم صحبت نمي كنند. در نهايت، همسران مضطرب اغلب از صحبت در مورد مشكلات در روابط خود اجتناب مي كنند، زيرا در نهايت با يكديگر مشاجره و دعوا مي كنند. اين مشكلات ارتباطي اغلب باعث مي شود كه همسران نسبت به خود، شريك زندگي و روابط خود احساس بدي داشته باشند.
مشكل دوم كه اغلب با پريشاني زناشويي همراه است، انتظارات غيرواقعي است كه همسران ممكن است در مورد ازدواج يا يكديگر داشته باشند. براي مثال، همسران ممكن است بر اين باور باشند كه شريك زندگي آنها بايد بدون اينكه بخواهند بدانند چه فكر و چه احساسي دارند. علاوه بر اين، همسران مضطرب احتمالاً توضيحات منفي براي رفتار شريك خود دارند. به عنوان مثال، همسران مضطرب احتمالاً شركاي خود را براي هر اتفاق بدي كه در رابطه رخ مي دهد سرزنش مي كنند.
سومين مشكلي كه اغلب با پريشاني زناشويي مرتبط است، فقدان صميميت يا احساسات محبت آميز بين همسران است. اگرچه احساسات قوي مرتبط با خواستگاري به طور طبيعي در بيشتر روابط با گذشت زمان كاهش مي يابد، بسياري از همسران با مشاهده چنين كاهشي ناراحت مي شوند. آنها ممكن است اين كاهش طبيعي را به عنوان از دست دادن احساسات محبت آميز درك كنند كه اغلب با كاهش تظاهرات محبت و كاهش فعاليت هاي جنسي همراه است. مشكلات ديگري كه توسط زوجهاي مضطر گزارش ميشود شامل موضوعات مشكل خاصي مانند مديريت پول، حسادت، تعارضات بر سر ارزشها و مشكلات با پدر و مادر است. ساير همسران هنگام مواجهه با رويدادهاي منفي زندگي ، مانند مرگ يكي از اعضاي خانواده يا بيماري جدي ، ناراحت مي شوند. هنوز زوجهاي ديگر به دليل تغييرات يا پيشرفتهايي در زندگي يك نفر كه باعث ميشود شريك زندگي او احساس طرد شدن كند، مضطرب ميشوند. موفقيت شغلي و ايجاد دوستي هاي جديد نمونه هاي رايج اين امر است.
عواقب پريشاني زناشويي چيست؟
شواهد حاكي از آن است كه افرادي كه در زندگي زناشويي خود دچار مشكل مي شوند، بيشتر در معرض انواع مشكلات رواني از جمله افسردگي و اعتياد به الكل هستند. در مقايسه با افرادي كه ازدواج كرده اند و با همسران خود كنار مي آيند، هم مردان و هم زناني كه در ازدواج ناراضي هستند، بسيار بيشتر در معرض افسردگي باليني هستند. همسران مضطرب نيز بيشتر در معرض مشكلات جسماني هستند. يكي ديگر از مشكلاتي كه توسط همسراني كه داراي مشكلات زناشويي هستند گزارش شده است، خشونت درون رابطه است. تقريباً يك سوم از تمام زوج هاي متاهل در دوره اي از ازدواج خود خشونت را تجربه مي كنند و همسران مضطرب بيشتر در معرض خطر قرار دارند. خشونت زناشويي مي تواند تأثير عمده اي بر روابط و رفاه رواني و جسمي هر يك از همسران داشته باشد. در نهايت، مشكلات رفتاري در كودكان در خانواده هايي كه والدين از ازدواج ناراضي هستند، بيشتر ديده مي شود. تعدادي از مطالعات نشان داده اند كه كودكاني كه در معرض پريشاني زناشويي، به ويژه خشونت در خانه هستند، در معرض خطر بيشتري براي مشكلات عاطفي خود هستند.
درمان رفتاري
تا زماني كه آنها به درمان فكر مي كنند، بسياري از زوج ها گزينه طلاق را نيز در نظر گرفته اند. درمان مي تواند به سوالات مربوط به اين كه آيا رابطه مي تواند نيازهاي هر يك از همسران براي يك ازدواج رضايت بخش را تأمين كند يا خير ، كمك كند. اگرچه تعدادي از برنامههاي درماني براي زوجهاي متاهل ناراضي وجود دارد، اما گستردهترين شكل درمان پريشاني زناشويي، درمان رفتاري زناشويي است. چندين هدف كلي از اين رويكرد براي درمان زناشويي وجود دارد. ابتدا، به همسران آموزش داده مي شود كه چگونه رفتارهاي مراقبتي را كه براي يكديگر انجام مي دهند، شناسايي و افزايش دهند. دوم، مهارت هاي ارتباطي خاصي به آنها آموزش داده مي شود تا كيفيت ارتباط خود را بهبود بخشند. بهبود ارتباط اغلب باعث ايجاد صميميت و صميميت عاطفي بيشتر در ازدواج مي شود. ثالثاً، به همسران مهارتهاي حل مسئله آموزش داده ميشود تا بتوانند با موفقيت مشكلات را در روابط خود حل كنند، بدون اينكه وارد مشكل شوند.
- دوشنبه ۱۷ آبان ۰۰ ۲۰:۲۷
- ۸۳ بازديد
- ۰ نظر